وقتی کارمندان به کمک مدیران میآیند
داستان اول راوی: تونی جاکستیس چند سال قبل، به یک شرکت نوپا پیوستم و کارم را به عنوان کارشناس ساده در آنجا شروع کردم و چون از سابقه و تجربه خوبی در شغلی که بر عهده من گذاشته شده بود برخوردار بودم، خیلی زود توانستم در بین بقیه کارکنان شرکت به عنوان کارمندی زبده و کاربلد شناخته شوم. همین مساله هم باعث شد تا پس از مدتی ارتقای مقام پیدا کرده و مدیریت یکی از […]